آیه 22 سوره شوری
<<21 | آیه 22 سوره شوری | 23>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(در آن روز) ظالمان را بینی که از (کیفر) کردار خود سخت ترسان و هراسانند و البته به کیفر خواهند رسید، و آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند در باغهای بهشت منزل یافته و نزد خدای خود هر چه خواهند بر آنان مهیّاست. این همان فضل و رحمت نامنتهای خداست (که نصیب اهل ایمان است).
ستمکاران را [در قیامت] می بینی که از اعمالی که انجام داده اند، بسیار بیمناکند وهمان را که مرتکب شده اند، بر آنان فرود می آید و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در باغ های سرسبز بهشت اند، برای آنان هر چه را که بخواهند نزد پروردگارشان فراهم است؛ این همان فضل بزرگ است.
[در قيامت] ستمگران را از آنچه انجام دادهاند، هراسناك مىبينى و [جزاى عملشان] به آنان خواهد رسيد، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند در باغهاى بهشتند. آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت؛ اين است همان فضل عظيم.
ستمكاران را بينى كه از حاصل اعمالشان بيمناكند. و البته به كيفر خود خواهند رسيد. ولى آنها كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، در باغهاى بهشتند. هر چه بخواهند نزد پروردگارشان هست. و اين فضل و بخشايش بزرگى است.
(در آن روز) ستمگران را میبینی که از اعمالی که انجام دادهاند سخت بیمناکند، ولی آنها را فرامیگیرد! امّا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند در باغهای بهشتند و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها فراهم است؛ این است فضل (و بخشش) بزرگ!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- روضات: باغها. مفرد آن روضه است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22»
ستمكاران را خواهى ديد كه از آنچه انجام دادهاند هراسانند در حالى كه (كيفر) آن به آنان خواهد رسيد و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام دادهاند در باغهاى بهشت هستند، براى آنان نزد پروردگارشان هر چه را بخواهند (فراهم است). اين است آن فضل بزرگ.
نکته ها
«رَوْضَةٍ» به محلى گفته مىشود كه داراى آب و درخت فراوان باشد.
پیام ها
1- عملكرد بد انسان ارمغانى به جز دوزخ براى او ندارد. «مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا»
2- ترس از عذاب در روز قيامت هيچ سودى ندارد. مُشْفِقِينَ ... وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ
3- در بهشت لذات مادى و معنوى همراه يكديگرند. رَوْضاتِ ... عِنْدَ رَبِّهِمْ
جلد 8 - صفحه 393
4- محروميّتهاى دنيوى و اجتناب از محرمات در روزگارى جبران خواهد شد.
«ما يَشاؤُنَ» (تمام خواستههاى مادّى ومعنوى مؤمنان در بهشت فراهم است)
5- با اينكه بهشتيان اهل ايمان و كارهاى نيكو هستند لكن آن همه نعمتها به خاطر فضل الهى است نه سزاى كارشان. «الْفَضْلُ الْكَبِيرُ»
6- از خداى كبير جز فضل كبير انتظارى نيست. «هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22»
تَرَى الظَّالِمِينَ: مىبينى اى بيننده مشركان و معاندان را روز قيامت، مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا: بسيار ترسان و هراسان از جزاى آنچه كردهاند از انواع قبايح و شنايع، وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ: و حال آنكه جزاى اعمال قبيحه ايشان واقع شونده و رساننده است به ايشان، خواه ترسان باشند يا نه، يعنى شدت خوف آنها دافع عذاب آنها نشود. وَ الَّذِينَ آمَنُوا: و آنانكه ايمان بياورند به خدا و معتقدات حقه ايمانيه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آورند كارهاى شايسته و پسنديده، فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ: در مرغزارهاى بهشت باشند، يعنى در مواضعى كه خوشترين مكانهاى بهشت باشد از حيث انبوهى اشجار مخضره و نباتات ناضره، لَهُمْ ما يَشاؤُنَ: براى ايشان است در بهشت آنچه خواهند و تمنا كنند، عِنْدَ رَبِّهِمْ: نزد پروردگار خود قرب مكانتى و منزلتى نه مكانى و منزلى، ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ: آنچه مذكور شد از مكرمت آنست فضل بزرگ و با مقدار و نعمت بيشمار.
در امالى- ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السّلام روايت
جلد 11 - صفحه 416
شده كه: پستترين اهل بهشت به حسب قدر و منزلت، چنان است كه اگر جميع جن و انس ميهمان او شوند هر آينه از طعام و مشروبات آنقدر در نزد او باشد كه همه آنها را كفايت نمايد و از نعماى الهى كه در بهشت نزد او باشد چيزى كم نشود «1». و فرمود: هر روز جمعه نعمتهاى ايشان هفتاد برابر مضاعف شود. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «21» تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22» ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23» أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «24» وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «25»
ترجمه
آيا براى آنها شريكهائى است كه آئين نهادند براى آنها از دين چيزى را كه اذن نداد بآن خدا و اگر نبود وعده فصل خصومت در قيامت هر آينه حكم شده بود ميانشان و همانا ستمكاران براى آنان عذابى است دردناك
ميبينى ستمكاران را ترسندگان از آنچه كسب كردند و آن واقع شونده است بر آنها و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته در مرغزارهاى خرمى از بهشتها باشند براى ايشان است آنچه ميخواهند نزد پروردگارشان اين است آن تفضل بزرگ
آنست آنچه مژده ميدهد خدا بندگانش را آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته بگو نمىخواهم از شما بر آن مزدى مگر دوستى در باره نزديكانم را و هر كه كسب كند خوبى را مىافزائيم براى او در آن خوبى خوبى را همانا خداوند آمرزنده شكرپذير است
يا آنكه ميگويند بست بر خدا دروغى را پس اگر بخواهد خدا مهر مينهد بر دلت و محو ميكند خدا باطل را و ثابت ميگرداند حق را بسخنان خود همانا او است دانا بآنچه در سينهها است
و او است آنكه مىپذيرد توبه را از بندگانش و مىگذرد از بديها و ميداند آنچه را بجا مىآوريد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان مبناى دين اسلام كه كتاب خدا و ميزان عدل الهى است ميفرمايد كه آيا اين كفار شريكهائى در عقايد و اعمال دارند كه براى آنان دينى بدون دستور الهى وضع نمودند يا بتها كه اينها آنها را شريك خدا قرار دادند بچنين امرى اقدام نمودند در هر حال اگر مقدّر نشده بود فصل
جلد 4 صفحه 578
خصومت بين بندگان بحكم خدا در قيامت و وعده تأخير عذاب هر آينه حكم ميفرمود بين آنها و اهل حق بعذاب دنيا ولى عذاب اليم ستمكاران بخلق بخصوص انبيا و اوليا در آخرت مسلّم است خود آنها را هم مىبيند بينا كه از اعمال بدشان ترس دارند و البته نتيجه بد آن بآنها و اصل خواهد شد ولى اهل ايمان و اعمال صالحه در قطعات خرّم و مرغزارهاى با صفاى بهشتهاى عنبر سرشت مهيّا و آماده شده است براى ايشان آنچه را بخواهند از مأكول و مشروب و ملبوس و منكوح و منظور و مسموع در ظلّ لطف الهى و مهمانخانه حضرت احديّت كه بساط قرب و منزلت است و اين مزيّت بزرگ ابدى و فضيلت عظيم سرمدى است آن مزيّت و فضيلتى كه خداوند بندگان خوب خود را بشارت بآن داده است و بگو اى پيغمبر من براى هدايت نمودن شما را باين نعمت و رساندن شما را باين منزلت اجر و مزدى نميخواهم مگر دوستى و مودّت كسانم را آنانكه مورد علاقه و دوستى منندنه بيگانگان اگر چه از خويشاوندان باشند چون آنها از نزديكان من محسوب نميشوند و كسيكه در باره آنان بدوستى و قبول ولايت حسنهاى بجا آورد ما بر حسنه او حسنى مىافزائيم براى او تا برسد بحدّ كمال كه فوق آن حسنى نباشد و خداوند گناهان او را ميآمرزد و قدردانى و شكرگزارى از اعمال خوب او خواهد فرمود در كافى از امام باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه فرمود كسيكه موالات نمايد با اوصياء از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و متابعت كند آثار ايشانرا اين موجب شود كه افزوده گردد بر او ولايت انبياء گذشته و سابقين از اهل ايمان تا برسد ولايت ايشان بآدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام و در چند روايت معتبر ديگر از آنحضرت و امام مجتبى و سجّاد (ع) اقتراف حسنه بمودّت اهل بيت و ائمه اطهار و تسليم امر ايشان و صدق در حديث از آنذوات مقدّسه تفسير شده است و بمقتضاى روايات متواتره از خاصّه و عامّه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه مودّت ايشان واجب و اجر رسالت است اهل بيت عصمت و طهارتند و مراد كليّه خويشاوندان نيست و در بعضى از روايات به اين معنى تصريح شده و در بعضى آنرا مخصوص باصحاب كساء و اولاد حضرت زهرا عليها السلام فرمودهاند و اينكه در مجمع از بعضى مفسّرين اهل سنّت نقل نموده كه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله قريشند واضح الفساد است چون
جلد 4 صفحه 579
بيشتر از تمام قبائل عرب آنها با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و عترت طاهره او و با مسلمانان و اسلام مخالفت و معاندت نمودند و اغلب با كفر و نفاق و عناد از دنيا رفتند چگونه ميشود مودّت آنها واجب و اجر رسالت باشد با آنكه غير از بنى هاشم ساير طوائف قريش براى دورى نسبت از صدق اقارب خارجند و نيز آنچه نسبت بجمعى از مفسّرين آنها داده كه مراد از قربى تقرّب بخدا در اعمال صالحه است بكلّى بى وجه و خلاف ظاهر آيه شريفه است چون تقرّب بخداوند در طاعت و اعمال صالحه وظيفه عبوديّت و حق الوهيّت است كه بايد بنده ادا نمايد ربطى باجر رسالت و حق تبليغ احكام و هدايت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ندارد كه بايد از امّت بآنحضرت ادا شود و معلوم است كه آيه در مقام اثبات حق زائدى است براى پيغمبر علاوه بر حق خدا كه ثابت و مسلّم بوده است و بنابر اين ظاهر آيه شريفه كه مؤيّد باخبار فريقين است همان است كه بدوا ذكر شد و در مجمع آنرا قول سوّم قرار و نسبت بائمه اطهار و اصحاب كبار داده است و ظاهرا اينمعنى نزد اماميّه متعيّن است و محلّ خلاف نيست و آنچه در شأن نزول اين آيه از عامّه و خاصّه نقل شده است بنظر حقير محتاج بذكر نيست چون هر پيغمبرى اين اظهار را در بدو دعوت بامّت خود نموده كه من از شما توقع مالى بر ارشاد و هدايت ندارم اجر من با خدا است پيغمبر اسلام هم اين اظهار را فرموده بود نهايت آنكه براى عظمت مقام عترت طاهره و وجوب حرمت ايشان خداوند باين بيان گوشزد فرموده كه اداء حق رسالت بمودّت عترت و ذريّه طاهره آنحضرت است و ظاهرا بعد از نزول اين آيه منافقين اين امّت تصوّر نموده و گفته باشند العياذ باللّه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اين معنى را بخدا افترا بسته و مودّت اهل بيت بر امّت واجب نيست لذا خداوند بعد از استعجاب از قول آنها فرموده اگر بخواهد خدا كه فضل اهل بيت ظاهر نشود قلب تو را مهر ميكند از قبول وحى كه نتوانى بيان وجوب مودّت ايشانرا نمائى چون تو بدون وحى تكلّم نميكنى ولى خدا محو و نابود ميكند تصوّر و قول باطل آنها را و اثبات و احقاق ميكند حق و فضل اهل بيت را بكلمات خود و از باطن اهل نفاق آگاه است كه چه قصدهاى سوئى دارند و بعد از تو چه ظلمها و تعدّياتى باهل بيت خواهند نمود در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ضمن حديث سابق كه در ذيل آيه سابقه
جلد 4 صفحه 580
گذشت و خداوند اراده فرمود كه اعلام كند به پيغمبر خود آنچه را مخفى نمودند منافقين در سينههاى خودشان پس نازل فرمود ام يقولون افترى على اللّه كذبا فان يشأ اللّه يختم على قلبك ميفرمايد اگر بخواهم حبس ميكنم از تو وحى را تا تكلّم ننمائى بفضل اهل بيت خود و نه بمودّت ايشان و فرموده و يمحو اللّه الباطل و يحقّ الحقّ بكلماته و مراد از حق ولايت اهل بيت است كه خدا احقاق آنرا ميفرمايد و مراد از عليم بذات الصّدور علم خداوند بعد اوت و قصد ظلم به ايشان است كه آنها در دلهاشان جاى داده بودند و ظاهرا بعد از نزول اين آيه و رسوا شدن منافقين حضرات پشيمان شدند و اظهار توبه و انابه نمودند و خداوند توبه آنها را ظاهرا قبول فرموده و از مقام توّابيّت و عفوّيّت خود بطور كلّى خبر داده چون مصلحت در طرد آنها نبوده و ضمنا اشاره فرموده است كه خداوند از اعمال آتيه شما آگاه است و ميداند كه توبه شما ظاهرى است و چه تعدّيات و ستمها از شما بر اهل بيت اطهار وارد خواهد شد و در عيون از سيّد الشهداء عليه السلام در ضمن حديثى كه بر طبق بعضى از روايات ديگر متعرّض شأن نزول آيه سابقه شده قريب به اين معنى راجع باين آيه ذكر گرديده و از ابن عبّاس نيز نقل شده است و آنچه در چند حديث معتبر راجع به آيه سابقه ذكر شده اجمالش آنستكه اصحاب تقاضا نمودند از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه براى بعضى مصارف لازمه مقام سياست و شئون رياست كمك مالى از آنها قبول فرمايد تا موفّق باداء بعضى از حقوق آنحضرت شده باشند و او تأمّل فرمود تا آيه وجوب مودّت براى اداء اجر رسالت نازل گرديد و يعلم ما يفعلون بصيغه مغايب در ذيل اين آيه شريفه نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات معتبره تصريح شده كه اين حق را كسى از اصحاب ادا ننمود مگر هفت نفر سلمان و أبو ذر و عمّار و مقداد بن اسود كندى و جابر بن عبد اللّه انصارى و بندهاى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و زيد بن ارقم اللّهم العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذالك اللّهم العنهم جميعا.
جلد 4 صفحه 581
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
تَرَي الظّالِمِينَ مُشفِقِينَ مِمّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِم وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِي رَوضاتِ الجَنّاتِ لَهُم ما يَشاؤُنَ عِندَ رَبِّهِم ذلِكَ هُوَ الفَضلُ الكَبِيرُ «22»
ميبيني ظالمين را ترسنده از آنچه كسب كردهاند و او واقع شده بر آنها و كساني که ايمان آوردهاند و اعمال صالحه بجا آورده در باغستانهاي بهشت از براي آنهاست آنچه بخواهند نزد پروردگارشان اينست آن فضل بزرگ.
تَرَي الظّالِمِينَ مُشفِقِينَ اشفاق خوف از وقوع امري است، و پيشامد سويي و از اينکه جمله استفاده ميشود که كفّار و مشركين و ارباب ضلالت يقين به مسلك و طريقه خود ندارند و احتمال حقّيت اسلام را هم ميدهند چنانچه صريح بسياري از آيات است چنانچه ميفرمايد وَ ما لَهُم بِذلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَظُنُّونَ- جاثيه آيه 23- و گفتند إِن نَظُنُّ إِلّا ظَنًّا وَ ما نَحنُ بِمُستَيقِنِينَ- جاثيه آيه 31- و غير اينها از آيات. بنا بر اينکه ميگوئيم که بحكم عقل مستقل و و جدان اينكه انسان اگر احتمال ضرر در امري دهد و لو احتمال ضعيف عقل و و جدان حكم ميكند که بايد احتياط كند و فحص كند تا يقين پيدا كند مثل اينكه احتمال دهد در فراشش عقربي باشد يا در طريقش قطّاع طريق يا حيوان درنده باشد بدون فحص اقدام نميكند چه رسد ضرر عظيم باشد مثل عذاب جحيم و حميم.
مِمّا كَسَبُوا از شرك و كفر و فسق و فجور و ظلم و ضلالت، و اعمال ناشايسته که از آنها سرزده.
وَ هُوَ واقِعٌ بِهِم البته صد البته گرفتار خواهند شد چه ببلاهاي
جلد 15 - صفحه 480
دنيوي و چه بعذابهاي اخروي.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِي رَوضاتِ الجَنّاتِ روضه به زبان ما باغستان است که سبز و خرم و فواكه و رياحين داشته باشد، و جنات اينكه اشجارش سر بهم آورده و اوراقش ستر كرده و سايه انداخته لَهُم ما يَشاؤُنَ عِندَ رَبِّهِم هر چه بخواهند خداوند بآنها تفضّل ميفرمايد و اينکه وعده الهي تخلّفپذير نيست.
ذلِكَ هُوَ الفَضلُ الكَبِيرُ بالاخص که دوام داشته باشد و تمام شدني نباشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- سپس به توضیح کوتاهی در باره «عذاب ظالمین» و توضیح بیشتری در باره «پاداش مؤمنان» در مقابل آنها، پرداخته، میگوید: در آن روز «ستمگران را میبینی که از اعمالی که انجام دادهاند سخت بیمناکند، اما (چه فایده که) مجازات اعمالشان آنها را فرو میگیرد» (تَرَی الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ).
«و اما کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند در بهترین و سرسبزترین باغهای بهشت جای دارند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ).
اما فضل الهی در باره مؤمنان صالح العمل به همین جا ختم نمیشود، آنها چنان مشغول الطاف او هستند که «هر چه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها فراهم است» (لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
و به این ترتیب هیچ موازنهای بین «عمل» و «پاداش آنها» وجود ندارد، بلکه پاداششان از هر نظر نامحدود است.
و از آن جالبتر تعبیر «عند ربّهم» (نزد پروردگارشان) میباشد که بیانگر لطف بیحساب خداوند در باره آنهاست، چه موهبتی از این بالاتر که به مقام قرب خدا راه یابند؟
بیجهت نیست که در پایان آیه میگوید: «این است فضل بزرگ» (ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص473
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم